مورتیمر آدلر: متفکری که کتاب خواندن را به ما یاد داد

مورتیمر آدلر در شکل‌گیری پرونده‌ی کتاب و کتابخوانی نقش محرکی داشت. پیش از این، به طور مفصل درباره‌ی اینکه چرا باید کتاب بخوانیم و چگونه کتاب مناسب را بیابیم، حرف زدیم و در نهایت، کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» را برای مطالعه‌ی بیشتر پیشنهاد کردیم. آدلر، جزء اولین و مهمترین نفراتی در تاریخ معاصر است که به مقوله‌ی مطالعه، با نگاهی علمی و کاربردی، دست به تولید کتابی راهنما و کارآمد زده است. بدون شک، خالی از لطف نیست که با زندگی این نویسنده‌ی پرکار بیشتر آشنا شویم.

مورتیمر جروم آدلر (Mortimer J. Adler) فیلسوف، استاد دانشگاه و نویسنده‌ی معروف آمریکایی در ۲۸ دسامبر سال ۱۹۰۲ در شهر نیویورک ایالات متحده آمریکا چشم به جهان گشود. وی از خانواده‌ای یهودی‌تبار بود که از آلمان به آمریکا مهاجرت کرده بودند. کلاریسا، مادر او، معلم مدرسه و پدرش، ایگناتز، جواهر فروش بودند.

زندگی خصوصی مورتیمر آدلر

آدلر در سن ۱۴ سالگی ترک تحصیل کرد و در چاپخانه‌ی روزنامه نیویورک سان (New York Sun) مشغول به کار شد. شغلی که سبب ایجاد علاقه‌ی او به روزنامه‌نگاری و ادامه تحصیل شد. آدلر خیلی زود به مدرسه بازگشت و تحصیلاتش را در مدرسه‌ای شبانه ادامه داد. در آن دوران او با مردانی آشنا شد که در آینده تبدیل به الگوهایی برای وی شدند؛ افرادی مانند افلاطون، ارسطو، توماس آکوییناس، جان لاک، جان استورات میل و دیگر بزرگان فلسفه.

علاقه‌ی آدلر به فلسفه در سن ۱۷ سالگی آغاز شد. او با مطالعه‌ی مکالمات افلاطون، به حدی جذب فلسفه شد که تصمیم به تحصیل در این رشته‌ گرفت. او دوران دانشجویی خود را در دانشگاه کلمبیا سپری کرد و در نهایت با مدرک دکترای روانشناسی از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. سپس به مدت ۲۰ سال در دانشگاه شیکاگو به تدریس پرداخت.

وی همچنین از برجسته‌ترین نویسندگان و ویراستاران دانشنامه‌ی بریتانیکا بود. به عنوان فیلسوف، به مکاتب ارسطویی و تومیسم علاقه داشت و در این زمینه‌ها فعالیت می‌کرد. وی در طول زندگی خود بیش از ۵۰ عنوان کتاب نگارش و ویراستاری کرد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مجموعه کتاب‌های ۵۴ جلدی «برترین آثار برجسته غرب» اشاره کرد که توسط انتشارات بریتانیکا به چاپ رسید. از آثار پرفروش او می‌توان به کتاب «چگونه کتاب بخوانیم؟» و «چگونه در مورد جنگ و صلح فکر کنیم» اشاره کرد.

تصویری از مراسم ازدواج آدلر

آدلر در طول زندگی خود دو بار ازدواج کرد و از هر همسر خود صاحب ۲ فرزند شد. وی در سال ۲۰۰۱ و در سن ۹۸ سالگی دار فانی را وداع گفت. آخرین کتاب او یعنی « چگونه اثبات کنیم که خدایی هست» پس از مرگش و در سال ۲۰۱۱ به چاپ رسید.تحصیلات عالی

تحصیلات عالیه

دانشگاه کلمبیا

آدلر پس از به اتمام رساندن تحصیلات خود در مدرسه‌ی شبانه، موفق به دریافت بورسیه و ورود به دانشگاه کلمبیا (یکی از برترین دانشگاه‌های ایالات متحده و دنیا) شد. در همان دوران دانشجویی نویسندگی خود را با سرودن و چاپ شعری به نام «انتخاب» (choice)  در مجله‌ی دانشجویی مورنینگ ساید (The morningside) آغاز کرد.

مولتیمر آدلر در میان دانشجویان

وی دوره‌ی ۴ ساله کارشناسی خود را در ۳ سال به پایان رسانید؛ اما به دلیل این که از شرکت در آزمون شنای دانشگاه ممانعت نمود، فارغ التحصیل نشد. دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۸۳، وقتی که آدلر ۸۱ ساله بود، درباره‌ی این موضوع تجدید نظر و مدرکی افتخاری به او اعطا کرد.

بعد از دوره‌ی کارشناسی، آدلر به حضور خود در دانشگاه کلمبیا ادامه داد. در آن سال‌ها او همزمان با تحصیل، به تدریس در کنار مارک ون دورن (پدر چارلز ون دورن نویسنده دیگر کتاب «چگونه کتاب بخوانیم») پرداخت و در نهایت در سال ۱۹۲۸ مدرک دکتری خود را در رشته‌ی روانشناسی از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. در این دوران، آدلر اولین کتاب خود به نام «دیالکتیک» را در سال ۱۹۲۷ منتشر کرد.

دانشگاه شیکاگو

در سال ۱۹۳۰، رابرت هاچینز که از دوستان قدیمی آدلر بود و به تازگی به ریاست دانشگاه شیکاگو منسوب شده بود، از آدلر برای استخدام در دانشکده‌ی حقوق دانشگاه شیکاگو دعوت کرد تا به تدریس در کلاس‌های فلسفه‌ی حقوق مشغول شود.

این موضوع با مخالفت اساتید بزرگ فلسفه‌ی دانشگاه شیکاگو همراه شد. آن‌ها به شدت نسبت به صلاحیت آدلر در زمینه‌ی فلسفه شک داشتند و در برابر ملحق شدن او به دپارتمان فلسفه‌ی دانشگاه مقاومت می‌کردند. در نهایت آدلر اولین استاد دانشکده‌ی حقوق دانشگاه شیکاگو شد که در زمینه‌ی حقوق تحصیل نکرده بود.

دیدگاه فلسفی مورتیمر آدلر

آدلر از اخلاق نیکوماخوسی ارسطو، که معمولاً بهترین اثر ارسطو تلقی می‌شود، به عنوان «اخلاقیات برای عقل سلیم» یاد می‌کند. او همچنین اعتقاد داشت که این فلسفه «تنها مکتب فلسفه‌ی اخلاق است که محکم و کاربردی بوده و دُگم نیست.»

او که از صاحب‌نظران مکتب ارسطویی و تومیسمی به شمار می‌رود، اعتقاد داشت که فلسفه‌ی اخلاق ارسطویی، تنها مکتب فلسفی است که برای تمام سوالاتی که فلسفه‌ی اخلاق قادر به پاسخ‌گویی آن‌ها است و باید به آن‌ها پاسخ دهد، جوابی دارد؛ نه بیشتر و نه کمتر. جواب‌هایی مناسب و کاربردی که از سوی عموم، حقیقت و صحیح پنداشته می‌شوند.

او عقیده داشت که دیگر مکاتب و تئوری‌ها در تلاش برای پاسخ‌گویی به سوالاتی هستند که توان پاسخ دادن به آن‌ها را ندارند یا سوالات محدودی را پاسخ می‌دهند و پاسخ‌هایشان مخلوطی از حقیقت و اشکال است، به خصوص فلسفه اخلاق امانوئل کانت.

آدلر همچنین موسسه‌ای تحت عنوان «انیستیتو پژوهش‌های فلسفی» تاسیس کرد. او در این موسسه سال‌ها در زمینه‌‌های آزادی، اختیار و مسائل دینی به تحقیق و پژوهش پرداخت.

کتاب‌های مورتیمر آدلر

آدلر در کتاب‌های خود تلاش می‌کند تا مسائل فلسفی، ادبی و موضوعات دیگر را به زبانی ساده برای عموم مردم توضیح دهد. بعضی از آثار او، مانند «چگونه کتاب بخوانیم» تبدیل به پرفروش‌ترین کتاب‌های زمان خود شدند. آدلر در طول عمر خود بیش از ۵۰ کتاب نگارش یا ویراستاری کرد. از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین آثار وی می‌توان از کتاب «چگونه در مورد جنگ و صلح فکر کنیم» نیز نام برد.

برخلاف بسیاری از هم‌رده‌هایم، هیچگاه کتابی ننوشتم که مخاطب آن اساتید و پروفسورهای همکارم باشد. من هیچ علاقه‌ای نسبت به مخاطبین آکادمیک و دانشگاهی ندارم. من به «جو دوکس» (سریالی کمدی که در آن سال‌ها پخش می‌شد) علاقه دارم. عموم مردم می‌توانند کتاب‌های من را مطالعه کنند و این کار را هم می‌کنند.

نظر آدلر در مورد هدف از نگارش کتاب‌هایش

دوره‌ی آموزشی برترین کتب غربی

رابرت هاچینز که از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۵ سمت ریاست دانشگاه شیکاگو را برعهده داشت، یکی از مبتکران سیستم‌های آموزشی در زمان خود بود. او و آدلر یک دوره‌‌ی آموزشی تحت عنوان «برترین آثار برجسته غربی» با هدف پر کردن خلاءهای دانش ادبی دانشجویان تدوین کردند. یکی از اولین دانش آموختگان این دوره‌ی آموزشی، ویلیام بنتون بود که بعدها تبدیل به سناتور ایالات متحده و سپس مدیر عامل انتشارات دانشنامه‌ی بریتانیکا شد. بنتون از آدلر و هاچینز خواست که برترین کتب غربی را برگزینند تا در قالب مجموعه کتاب‌هایی توسط انتشارات بریتانیکا به چاپ برسد. آدلر و هاچینز با دستمزد هفته‌ای ۶۰ هزار دلار شروع به نگارش کتب کردند و این مجموعه در سال ۱۹۵۲ به چاپ رسید.

چگونه کتاب بخوانیم؟

کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» در واقع نتیجه‌ی ۲۰ سال تجربه‌ی آدلر از دوره‌های آموزشی برترین آثار برجسته غربی در دانشگاه شیکاگو و همچنین جلسات کتاب‌خوانی متعددی است که در دوران تحصیل و تدریس خود در آن‌ها شرکت داشته یا برگزار کرده است.

هدف آدلر از نگارش کتاب این بود که به خوانندگان کمک کند تا درک عمیق‌تری از کتب برجسته داشته باشند. کتبی که علاوه بر داستان‌های سرگرم کننده حاوی لایه‌های پنهانی هستند یا موضوعاتی را بیان می‌کنند که ادراک خواننده را به چالش می‌کشد. «چگونه کتاب بخوانیم» برای اولین بار در سال ۱۹۴۰ به قلم مورتیمر آدلر به چاپ رسید و در سال ۱۹۶۲، به دنبال چاپ مجموعه‌ کتاب‌های «برترین کتب برجسته» تغییراتی در آن داده شد. در نهایت این کتاب در سال ۱۹۷۲ به کمک چارلز ون دورن، بازنویسی و بخش‌هایی، از جمله کتابخوانی به روش تحلیلی و کتابخوانی مقایسه‌ای، به آن افزوده شد. سه سال بعد از چاپ نسخه‌ی جدید، نشر بریتانیکا به تهیه‌ی مجموعه ویدیوهایی از آدلر و ون دورن پرداخت. ۱۳ عدد ویدیوی ۱۴ دقیقه‌ای که در آن ون دورن و مورتیمر آدلر در مورد کتاب‌ خواندن بحث و گفت‌وگو می‌کنند. یکی از این ویدئوها را می‌توانید در این لینک ببنینید آدلر در یکی از این ویدیوها می‌گوید:

اگر هدف از مطالعه‌ی کتاب، سرگرمی، کسب آرامش و افزایش اطلاعات نباشد و به دنبال توسعه‌ی ادراک، عمیق‌ کردن تفکر، ارتقای بصیرت و بالا بردن سطح فکری خود باشیم، به نظرم باید به سراغ کتاب‌هایی برویم که از فهم ما یک سروگردن بالاتر باشند.

او در ادامه می‌گوید:

«در واقع هنر مطالعه‌ی کتاب همین است. هنر مطالعه این است که مهارت‌های لازم برای بالا بردن بار ذهنی خود از طریق مطالعه را داشته باشیم تا از درک کمتر به درک بیشتری برسیم.»

مولتیمر آدلر در مقدمه‌ی کتاب به این موضوع اشاره می‌کند که «چگونه کتاب بخوانیم؟» راهنمایی برای مطالعه‌ی همه‌ی کتاب‌ها نیست، بلکه هنر مطالعه‌‌ی کتب برجسته را به شما می‌آموزد. کتبی که از فهم ما یک (یا چند) سروگردن بالاتر هستند و به ما کمک می‌کنند تا به تفکری عمیق‌تر و درکی مضاعف دست یابیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *